فقدان دخالت دولت در ساختار کلان بازار برای اصلاح آن و دخالت در قیمتگذاری و توزیع کالا و عرضه مرغ و گوشت و سیبزمینی و... در واقع شرایطی بهوجود آورده که هیچ فردی از این بازار راضی برنمیگردد. سالهاست که مسئولان دولتی به ناکارآمدی شبکه توزیع کالا در کشور اذعان کردهاند ولی هیچ اقدامی برای اصلاح و بهبود آن انجام نشده است.
اصلاح ساختار سنتی بازار بهنحوی که امکان نظارت و مدیریت آن برای حفظ کیفیت کالاها و حفظ حقوق مصرفکنندگان وجود داشته باشد برنامهریزی درازمدت و مدیریت کارآمدی میخواهد که متأسفانه وجود ندارد.
امروز در همه کشورهای پرجمعیت و برخوردار از سطح اقتصادی مناسب، تجارت داخلی از ساختاری سازمانیافته و مکانیزه و قوی و منسجم برخوردار است که همه مراحل تولید، توزیع، بازاریابی و عرضه کالا قابل مدیریت و نظارت است.
در شرایطی که شهرها با جمعیت مواج و متراکمی مواجه هستند هربخش از بازار نیاز به مدیریت و تخصص و برنامهریزی نظارت دارد. در کشورما این ضرورت مدتهاست که پذیرفته شده و باید دنبال میشد ولی متأسفانه تلاشهایی که در این زمینه شد متوقف و ناتمام مانده و هر دولتی بنا به علایق و سیاستهایی که داشته بخشی از آن را دنبال و اجرا کرده که در مجموع هدف شکلگیری یک بازار کارآمد را دنبال نمیکرده است.
سنتی یا پیشرفته
امروز همه باید همچنان مانند سال قبل کالاهای مورد نیاز خود را از بازاری تهیه کنند که هیچ مدیریتی و نظارتی از سوی بخش خصوصی و یا دولت و یا نهادهای مردمی در آن به چشم نمیخورد. همچنان متقاضیان خرید کالا در شهرهای بزرگ از جمله تهران باید برای تامین نیازهای روزمره خود مانند سال قبل و سالهای قبلتر به بازاری سنتی مراجعه کنند و نیازهای روزمره را از عرضهکنندگان جزء در گوشه و کنار شهر خریداری کنند.
در همه کشورها بهطور معمول رشد شهرها از نظر جمعیت و جغرافیایی هماهنگ با رشد ساختارهای دیگر اجتماعی و شهری از جمله نظام بازار و نهادهای آن رخمیدهد. اما در ایران این رشد هماهنگ رخ نداده و نمیدهد. متأسفانه هیچ برنامه مشخصی نیز برای اصلاح ساختار موجود و ادامه نیافتن این مشکلات در شهرهای موجود و شهرهای جدید تدوین و ارائه نشده است و تلاشهایی که شهرداری تهران در دورههای قبل پیگرفته و یا امروز بهدنبال آن است از سوی دولت حمایت نمیشود.
این شرایط در شهرهای ما موجب شده تا مصرفکنندگان خدمات و کالا نیازهای روزمره خودرا با مشکلات فراوان با قیمتهای نامناسب و شرایط سخت تامین کنند. این شرایط با افزایش جمعیت و توسعه بیشتر شهر پیچیدهتر و مشکلتر خواهد شد و باید برای این معضل برنامهریزی دقیق و روشنی انجام شود.
آنچه مسلم است در همه جای دنیا یک کار مهم روزانه یا هفتگی، خرید کالاهای مصرفی مورد نیاز است. مراجعه به بازار عرضه کالا کاری است که در هر کشوری از سوی همه افراد باید انجام شود تا چرخه اقتصاد به شکل عادی جریان یابد. اگر افراد در یک شهر صبح از خواب برخیزند و صبحانهای نخورند و از خانه بیرون بیایند و وسیلهای نباشد که آنان را از محل سکونت به محل کار ببرد و... زندگی روزمره متوقف میشود. به همین دلیل در هر کشوری به تناسب سیاستهایی که اعمال میشود دولت و یا حکومت یا شهرداریها مسئول سازماندهی شرایط بهگونهای هستند تا مردم نیازهای روزمره خود را بهراحتی تامین کنند.
این مسئله موجب شده تا نظام بازار در هر شهری بهنحوی سازماندهی شود تا ساکنان شهر به نحو مناسب و با حداقل زمان و هزینه کالاهای مورد نیاز خودرا تهیه و تامین کنند و از سوی نهادهای مردمی و اتحادیههای مختلف حمایت شوند؛ یعنی هرکس با توجه به سطح درآمدی که دارد و در نقطهای از شهرساکن است بتواند نیازهای خودرا برطرف کند. این نیازها در شرایطی میتواند تامین شود که خدمات شهری از جمله بازارهای مختلف هرکالا متناسب با نیازهای ساکنان یک منطقه شکل گرفته باشد.
بازار شهرهای ما
ساختار بازار در شهرهای مختلف نیاز به یک بررسی جامع است ولی برای نمونه شرایط جاری در تهران میتواند نمونه خوبی باشد.
درحال حاضر شهرداری تهران با دو ابزار درحال تامین نیازهای کالا در شهر تهران است. فروشگاههای شهروند و بازارهای روز مراکزی هستند که درحال حاضر در مناطقی که امکان احداث و ایجاد این مرکز بوده احداث شده است ولی با توجه به نیاز ساکنان شهر این مراکز کم و محدود است و ضرورت توسعه آن حس میشود.
برای تامین میوهمورد نیاز، شهرداری مراکز موقت عرضه میوه را ایجاد کرده ولی این مراکز نیز هرچند خوب ولی محدود است، تنها برخی مواد مورد نیاز مردم را تامین میکند تا ضرورت توسعه این مراکز و عرضه کالاهای با تنوعبیشتر که مورد نیاز شهروندان است در این مراکز عرضه شود. علاوه براین دولت نیز موظف بود تا فروشگاههای رفاه را توسعه دهد که این امر نیز دنبال نشده و حتی محدود و متوقف شد.
درواقع این روند برنامه نوسازی و بهسازی بازار در شهرها از جمله تهران را متوقف کردهاست. متأسفانه وزارت بازرگانی نیز در این زمینه اقدام شایسته و لازم را انجام نداده و به بحثهای محدود و گفتوگو در این زمینه اکتفا شدهاست.
ادامه این شرایط در واقع ساختار سنتی بازار را با توسعه شهرها و افزایش جمعیت پیچیدهتر میکند و ضمن آنکه نیازهای ساکنان شهر را تامین نکرده زندگی را دشوار میکند. علاوه براین مصرفکنندگان نیز با وجود بازارهای متفاوت و ناهماهنگ دچار سردرگمی شده و از سطح اطلاعات و آگاهی کافی نیز برای تامین نیازهای خود برخوردار نخواهد بود.
در سالهایاخیر تلاش برای قیمتگذاری و عرضه کالا که آثار تبلیغاتی بیشتری دارد جایگزین سیاستگذاریهای کلان برای سازماندهی عرضه و بهبود توزیع کالا شده است.البته در برخی بخشها بهدلیل قدرتمند بودن اتحادیههای تجاری دولت سیاستهای مناسب و قابلقبولی برای شکلگیری بازار اعمال کرده است.
در این بخشها تنها با اعمال تعرفههای مناسب به اصلاح بازار و عرضه کالا کمک کرده ولی در برخی بخشها معکوس عملکرده و موجب تخریب بازار شده است.همین مسئله نشان میدهد که باید یک برنامه جدی دولت تلاش برای شکلگیری اتحادیههای تجاری از فعالان واقعی هر بخش برای حل معضلات بازار باشد.البته به اعتقاد بسیاری از کارشناسان چون یک برنامه و راهبرد مشخص اقتصادی در دولت حاکم نبوده هر وزارتخانه با توجه به توانی که داشته سیاستها را در دولت پیش برده است.
برای مثال درحالی که در مورد میوه تعرفههای پایین برای واردات اعمال شد در برخی دیگر از بخشها مانند گوشی تلفن همراه سیاست تعرفه بالا اعمال شد. این تناقضها متأسفانه همچنان ادامه دارد و هیچگاه از سوی مقامات مسئول هیچ توضیح و دلیلی برای اعمال آن ارائه نشده است.